بالاخره پس از کش و قوش های فراوان قانون منع به کارگیری بازنشستگان در ارکان دولتی به تصویت مجلس رسید و چند صباحی دیگر لازم الاجرا در دولت میگردد. نکته جالب توجه دست اندازهای مختلف در مجلس و شورای نگهبان برای عدم تصویب این فانون بود. این افراد از هردو حزب اصلاح طلب و اصول گرا بودند و ناخودآگاه به یاد جمله نغز شهید بهشتی می افتم؛ “ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت”.
نکته جالب توجه درباره تلاش این گروه آن است که در بینشان میتوان از منتقد و مخالف دولت تا موافق و مسئول دولت، از اصلاحطلب تا اصولگرا را یافت و به بیان دیگر این افراد را بیشتر از آن که بتوان با یک طیف سیاسی خاص مرتبط کرد در شیفتگی و چسبندگی به کرسی قدرت هممسیر شدهاند. از این نکته میتوان دریافت که شیفتگان قدرت در همه جناحهای سیاسی وجود دارند و هر جریانی ابتدا میباید خود را از وجود چنین افرادی نجات بخشد. یکی از تبصرههای مندرج در این قانون که راه فراری برای مدیران بازنشسته را گشوده نگه داشته، مسئله جانبازی است و آنان که درصد جانبازی بالای پنجاه داشته باشند میتوانند به کار خود علیرغم بازنشستگی ادامه دهند. خبرهایی که از بنیاد شهید و امور ایثارگران به گوش میرسد حکایت از آن دارد که شیفتگان قدرت راهی این نهاد شده و به صف شدهاند تا درصد جانبازی خود را هر طور که شده به پنجاه برسانند! نکته دیگر اینکه برخی از این افراد برای رهایی از این وضعیت به دنبال تبصره های مختلف یا دست آویز شدن به نهادهای بین المللی شده اند.
حال آنکه بعد از مدت ها مجلس شورای اسلامی قانونی مناسب را تصویب و با قاطعیت در مقابل خواسته های نابجا ایستادگی نمود؛ خطر کوچ بازنشستگان دولتی به خصولتی ها به وضوح احساس میشود. اگرچه مجموعه های نیمه دولتی همواره مکانی برای دولتی های جامانده بوده است، اما انتظار میرود با خروج تعداد زیادی از بازنشستگان دولتی این موضوع کنترل بیشتری شود. قبول کنیم بدنه مدیریتی کشور نیاز به پوست اندازی جدی دارد!